روحاللهی که امام شد(قسمت اول)
در طول تاریخ معاصر ایران شخصیتهای دینی زیادی اقدام به مبارزه با طاغوت برای عینیت یافتن احکام اسلام در ایران و بلاد اسلامی نمودهاند اما موفق ترین این حرکتها حرکت امام راحل بود جا دارد ابعاد شخصیتی این ابر مرد تحلیل شود تا علل پیروزی مبرهن گردد
جستاری در ابعاد شخصیتی امام خمینی
عبدالصالح شمساللهی
در طول تاریخ معاصر ایران شخصیتهای دینی زیادی اقدام به مبارزه با طاغوت برای عینیت یافتن احکام اسلام در ایران و بلاد اسلامی نمودهاند و هر کدام به فراخور امکانات و شیوههایی که در پیش گرفتند برگ زرینی به تاریخ مبارزاتی علمای شیعه افزودهاند. اما به یقین موفقترین حرکت مبارزاتی عالمان شیعه پس از غیبت صغری حرکتی است که رهبری آن به دست امامخمینی بود؛ حرکتی که به تشکیل اولین حکومت اسلامی بر پایه ولایت فقیه در طول تاریخ تشیع انجامید.
اما آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد این است که عوامل تشکیل دهنده شخصیت امام خمینی(قدس) چه بود و چه مؤلفههایی توانست از آقا روح الله موسوی خمینی امامی بسازد که بتواند ستونهای استعمار شرق و غرب را به لرزه بیندازد و بنیان پادشاهی 2500 ساله را از جای برکند؟
به یقین موفقترین حرکت مبارزاتی عالمان شیعه پس از غیبت صغری حرکتی است که رهبری آن به دست امامخمینی بود؛ حرکتی که به تشکیل اولین حکومت اسلامی بر پایه ولایت فقیه در طول تاریخ تشیع انجامید.
اگرچه بررسی ابعاد شخصیتی امام خمینی نیاز به نوشتاری مفصل و طولانی دارد؛ اما در این نوشتار به اختصار به بعضی از ابعاد شخصیتی امام راحل میپردازیم تا گوشهای از شخصیت عظیم آن مرد الهی بر خواننده عزیز مشخص شود.
بعد علمی
امام خمینی از جمله روحانیونی بود که از ابتدای ورود به حوزهعلمیه با رویکرد اجتهادی و به انگیزه پیمودن مدارج عالیه علمی به آموختن و فراگیری علوم حوزوی اهتمام ویژهای داشت و علم را پایه همه حرکتهای موفق سیاسی اجتماعی میدانست؛ فلسفه وعرفان را در کنار فقه، اصول، کلام، تاریخ، ادبیات، حدیث، رجال، تفسیر و سایر علوم اسلامی به عنوان ارکان اندیشهساز آموخت و از این مسیر به نگرشی توحیدی دست یافت که باعث شد بتواند در مقابل همه دنیا بایستد و خم به ابرو نیاورد. روحیه علمی و سطح اندوختهها امام به آن حد رسید که با وجود جوانی مورد توجه علمای حوزه قرار گرفت و به عنوان دست راست حاج شیخ مرتضی حائری در حوزه علمیه قم شناخته شد و کرسی درسش به عنوان یکی از پر رونقترین درسهای آن روزگار مورد توجه عموم طلاب قرار گرفت و پس از مدتی و در اواخر عمر آیت الله العظمی بروجردی در مظان مرجعیت قرار گرفت.
در واقع امام راحل به معنی واقعی کلمه جامع معقول و منقول بودند و توانستند از معقولات و منقولات یک خروجی عینی به اسم انقلاب اسلامی بگیرند.
از نکات بسیار مهم در سیره علمی امام راحل این بود که تلاش مینمودند تا علوم مختلف در اختیار اهلش قرار بگیرد و علوم حساسی مثل فلسفه و عرفان از دسترس نااهلان به دور باشد چرا که به نظر ایشان هرکسی توان هضم فلسفه را نداشته و باید کسانی که توانایی در فهم آن دارند در دایره درس حضور پیدا کنند. مر حوم علی دوانی نقل میکند:
در هر برهه از زمان تلاش میفرمودند تا با توجه به نیاز روز از دین خروجی بگیرند و نیاز روز را مرتفع بسازند. به عنوان مثال در جریان نگارش کتاب اسرار هزار ساله ایشان زمانی که دیدند شبهات حکمیزاده در زبان عموم مردم گسترش پیدا نموده است اقدام به نگارش کتاب کشف الاسرار نمودهاند که آنقدر متقن و جامع بود که به عنوان موضع رسمی حوزه در مقابل اسرار هزار ساله اعلام شد و توانست بساط شبهه افکنی حکمیزاده را جمع نماید.
روزی امام درباره کثرت فلسفه خوانها در حوزه فرمودند ، کی حوزههای علمی شیعه این قدر فلسفه خوان داشته است؟ آیا اینها همه فلسفه را میفهمند ؟ فلسفه در طول تاریخ خود قاچاق بوده ، و باید به صورت قاچاق خواند ، بخصوص در حوزههای علمیه ، نه این قدر زیاد و برای همه کس درس بگوئید و اجازه بدهید همه بیایند بنشینند ، مگر همه اینها اهل هستند ؟ کسانی که شایستگی برای خواندن فلسفه دارند ، به طوری که منحرف نشوند ، کمند.[1]
با آنکه امام راحل فلسفه را راهگشای مشکلات اندیشه میدیدند اما برای گفتن حکمت از حجره کوچکی در حرم مطهر حضرت معصومه(س) استفاده میکردند تا تعداد افراد حاضر زیاد نشود و اگر کسی اراده میکرد در درس امام حضور پیدا کند باید با نوشتن چند جلسه تقریر درس، توانایی خود را به امام اثبات کرده و مجوز ورود به درس را از ایشان میگرفت.[2]
حتی زمانی که مرحوم آیت الله العظمی بروجردی با خواندن فلسفه در حوزه مخالفت کردند امام راحل حق را به ایشان دادند و فرمودند:
اگر من هم جای آقای بروجردی و رئیس و سرپرست حوزه بودم از این همه فلسفه گفتن ، آنهم به این زیادی و به صورت کاملا علنی ، احساس مسئولیت میکردم . وضع حوزه برای فقه و اصول و حدیث و تفسیر و علوم دینی است . البته در کنار آن هم عدهای که مستعد هستند ، مخصوصا این روزها میتوانند با حفظ شرایط و رعایت وضع حوزه و مسئولیتی که فقیه مرجع مسئول وقت دارد ، معقول بخوانند که کمک به علوم دینی آنها بکند ، و بتوانند در برابر خصم مسلح باشند ، ولی نه با این وسعت و این همه سروصدا ، از درس و بحث و نشر کتب فلسفه آنهم در حوزه .[3]
حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه علمی تمام فقه در تمام زوایای زندگی بشریت است. حکومت نشاندهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است.فقه تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است.هدف اساسی این است که ما چگونه میخواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسأله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان را به وجود آورد
جهاد علمی
از ابعاد دیگر شخصیت امام راحل توجه به جهاد علمی بود امام خمینی(قدس) علم را به خاطر خود علم نمیخواستند؛ بلکه آن را ابزاری برای یاری دین و رفع مشکلات فکری و اندیشهای، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی روزمره مردم میدانستند؛ لذا در هر برهه از زمان تلاش میفرمودند تا با توجه به نیاز روز از دین خروجی بگیرند و نیاز روز را مرتفع بسازند. به عنوان مثال در جریان نگارش کتاب اسرار هزار ساله ایشان زمانی که دیدند شبهات حکمیزاده در زبان عموم مردم گسترش پیدا نموده است اقدام به نگارش کتاب کشف الاسرار نمودهاند که آنقدر متقن و جامع بود که به عنوان موضع رسمی حوزه در مقابل اسرار هزار ساله اعلام شد و توانست بساط شبهه افکنی حکمیزاده را جمع نماید.
جهاد علمی امام خمینی را میتوان پایه جهاد عملی آن بزرگوار در سالهای آینده دانست؛ چرا که به اعتراف بسیاری امام در اسرار هزار ساله مبانی حکومت ولایت فقیه را تبیین و تشریح نمود؛ مبانیی که در آینده پایه انقالب اسلامی شد.[4]
توجه به عینیت بخشی به علوم اسلامی
یکی دیگر از خصوصیات امام راحل توجه به عینیت بخشی به علوم اسلامی بوده است. علوم اسلامی در طول تاریخ بیش از هزار ساله خود معمولا در درون حوزهها، کتابخانهها،حجره ها و مدرسها و در لا به لای اوراق کتب محصور بوده است و کمتر کسی برای عینیت بخشی به این علوم قیام کرده بود؛ حتی آنگونه که امام در منشور روحانیت میفرماید عدهای از حوزویان به شدت با این تفکر مخالفت بودند[5] اما امام به صراحت اعلام کردند:
والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کردهاند. سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه میگیرد.[6]
امام در منشور روحانیت حکومت را ثمره اصلی فقه دانسته و میفرماید:
حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه علمی تمام فقه در تمام زوایای زندگی بشریت است. حکومت نشاندهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است.فقه تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است.هدف اساسی این است که ما چگونه میخواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسأله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان را به وجود آورد.[7]
اما آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد این است که عوامل تشکیل دهنده شخصیت امام خمینی(قدس) چه بود و چه مؤلفههایی توانست از آقا روح الله موسوی خمینی امامی بسازد که بتواند ستونهای استعمار شرق و غرب را به لرزه بیندازد و بنیان پادشاهی 2500 ساله را از جای برکند؟
به یقین موفقترین حرکت مبارزاتی عالمان شیعه پس از غیبت صغری حرکتی است که رهبری آن به دست امامخمینی بود؛ حرکتی که به تشکیل اولین حکومت اسلامی بر پایه ولایت فقیه در طول تاریخ تشیع انجامید.
اگرچه بررسی ابعاد شخصیتی امام خمینی نیاز به نوشتاری مفصل و طولانی دارد؛ اما در این نوشتار به اختصار به بعضی از ابعاد شخصیتی امام راحل میپردازیم تا گوشهای از شخصیت عظیم آن مرد الهی بر خواننده عزیز مشخص شود.
بعد علمی
امام خمینی از جمله روحانیونی بود که از ابتدای ورود به حوزهعلمیه با رویکرد اجتهادی و به انگیزه پیمودن مدارج عالیه علمی به آموختن و فراگیری علوم حوزوی اهتمام ویژهای داشت و علم را پایه همه حرکتهای موفق سیاسی اجتماعی میدانست؛ فلسفه وعرفان را در کنار فقه، اصول، کلام، تاریخ، ادبیات، حدیث، رجال، تفسیر و سایر علوم اسلامی به عنوان ارکان اندیشهساز آموخت و از این مسیر به نگرشی توحیدی دست یافت که باعث شد بتواند در مقابل همه دنیا بایستد و خم به ابرو نیاورد. روحیه علمی و سطح اندوختهها امام به آن حد رسید که با وجود جوانی مورد توجه علمای حوزه قرار گرفت و به عنوان دست راست حاج شیخ مرتضی حائری در حوزه علمیه قم شناخته شد و کرسی درسش به عنوان یکی از پر رونقترین درسهای آن روزگار مورد توجه عموم طلاب قرار گرفت و پس از مدتی و در اواخر عمر آیت الله العظمی بروجردی در مظان مرجعیت قرار گرفت.
در واقع امام راحل به معنی واقعی کلمه جامع معقول و منقول بودند و توانستند از معقولات و منقولات یک خروجی عینی به اسم انقلاب اسلامی بگیرند.
از نکات بسیار مهم در سیره علمی امام راحل این بود که تلاش مینمودند تا علوم مختلف در اختیار اهلش قرار بگیرد و علوم حساسی مثل فلسفه و عرفان از دسترس نااهلان به دور باشد چرا که به نظر ایشان هرکسی توان هضم فلسفه را نداشته و باید کسانی که توانایی در فهم آن دارند در دایره درس حضور پیدا کنند. مر حوم علی دوانی نقل میکند:
در هر برهه از زمان تلاش میفرمودند تا با توجه به نیاز روز از دین خروجی بگیرند و نیاز روز را مرتفع بسازند. به عنوان مثال در جریان نگارش کتاب اسرار هزار ساله ایشان زمانی که دیدند شبهات حکمیزاده در زبان عموم مردم گسترش پیدا نموده است اقدام به نگارش کتاب کشف الاسرار نمودهاند که آنقدر متقن و جامع بود که به عنوان موضع رسمی حوزه در مقابل اسرار هزار ساله اعلام شد و توانست بساط شبهه افکنی حکمیزاده را جمع نماید.
روزی امام درباره کثرت فلسفه خوانها در حوزه فرمودند ، کی حوزههای علمی شیعه این قدر فلسفه خوان داشته است؟ آیا اینها همه فلسفه را میفهمند ؟ فلسفه در طول تاریخ خود قاچاق بوده ، و باید به صورت قاچاق خواند ، بخصوص در حوزههای علمیه ، نه این قدر زیاد و برای همه کس درس بگوئید و اجازه بدهید همه بیایند بنشینند ، مگر همه اینها اهل هستند ؟ کسانی که شایستگی برای خواندن فلسفه دارند ، به طوری که منحرف نشوند ، کمند.[1]
با آنکه امام راحل فلسفه را راهگشای مشکلات اندیشه میدیدند اما برای گفتن حکمت از حجره کوچکی در حرم مطهر حضرت معصومه(س) استفاده میکردند تا تعداد افراد حاضر زیاد نشود و اگر کسی اراده میکرد در درس امام حضور پیدا کند باید با نوشتن چند جلسه تقریر درس، توانایی خود را به امام اثبات کرده و مجوز ورود به درس را از ایشان میگرفت.[2]
حتی زمانی که مرحوم آیت الله العظمی بروجردی با خواندن فلسفه در حوزه مخالفت کردند امام راحل حق را به ایشان دادند و فرمودند:
اگر من هم جای آقای بروجردی و رئیس و سرپرست حوزه بودم از این همه فلسفه گفتن ، آنهم به این زیادی و به صورت کاملا علنی ، احساس مسئولیت میکردم . وضع حوزه برای فقه و اصول و حدیث و تفسیر و علوم دینی است . البته در کنار آن هم عدهای که مستعد هستند ، مخصوصا این روزها میتوانند با حفظ شرایط و رعایت وضع حوزه و مسئولیتی که فقیه مرجع مسئول وقت دارد ، معقول بخوانند که کمک به علوم دینی آنها بکند ، و بتوانند در برابر خصم مسلح باشند ، ولی نه با این وسعت و این همه سروصدا ، از درس و بحث و نشر کتب فلسفه آنهم در حوزه .[3]
حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه علمی تمام فقه در تمام زوایای زندگی بشریت است. حکومت نشاندهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است.فقه تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است.هدف اساسی این است که ما چگونه میخواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسأله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان را به وجود آورد
جهاد علمی
از ابعاد دیگر شخصیت امام راحل توجه به جهاد علمی بود امام خمینی(قدس) علم را به خاطر خود علم نمیخواستند؛ بلکه آن را ابزاری برای یاری دین و رفع مشکلات فکری و اندیشهای، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی روزمره مردم میدانستند؛ لذا در هر برهه از زمان تلاش میفرمودند تا با توجه به نیاز روز از دین خروجی بگیرند و نیاز روز را مرتفع بسازند. به عنوان مثال در جریان نگارش کتاب اسرار هزار ساله ایشان زمانی که دیدند شبهات حکمیزاده در زبان عموم مردم گسترش پیدا نموده است اقدام به نگارش کتاب کشف الاسرار نمودهاند که آنقدر متقن و جامع بود که به عنوان موضع رسمی حوزه در مقابل اسرار هزار ساله اعلام شد و توانست بساط شبهه افکنی حکمیزاده را جمع نماید.
جهاد علمی امام خمینی را میتوان پایه جهاد عملی آن بزرگوار در سالهای آینده دانست؛ چرا که به اعتراف بسیاری امام در اسرار هزار ساله مبانی حکومت ولایت فقیه را تبیین و تشریح نمود؛ مبانیی که در آینده پایه انقالب اسلامی شد.[4]
توجه به عینیت بخشی به علوم اسلامی
یکی دیگر از خصوصیات امام راحل توجه به عینیت بخشی به علوم اسلامی بوده است. علوم اسلامی در طول تاریخ بیش از هزار ساله خود معمولا در درون حوزهها، کتابخانهها،حجره ها و مدرسها و در لا به لای اوراق کتب محصور بوده است و کمتر کسی برای عینیت بخشی به این علوم قیام کرده بود؛ حتی آنگونه که امام در منشور روحانیت میفرماید عدهای از حوزویان به شدت با این تفکر مخالفت بودند[5] اما امام به صراحت اعلام کردند:
والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کردهاند. سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه میگیرد.[6]
امام در منشور روحانیت حکومت را ثمره اصلی فقه دانسته و میفرماید:
حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه علمی تمام فقه در تمام زوایای زندگی بشریت است. حکومت نشاندهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است.فقه تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است.هدف اساسی این است که ما چگونه میخواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسأله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان را به وجود آورد.[7]
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}